دو سال پیش که حاتمیکیا با «بادیگارد» به جشنواره آمده بود، مسعود فراستی علیرغم انتقاداتش به آن فیلم، معتقد بود بهخاطر آن سکانس پایانی فیلم که از سطح سینمای ایران به مراتب فراتر است، باید حاتمیکیا دستکم در بین کاندیداهای بهترین کارگردانی قرار میگرفت. همان زمان یکی دو تا از داوران در برنامه هفت گفته بودند، ما بهترین کارگردانی را برای ۵ دقیقه از فیلم انتخاب نمیکنیم.
حالا امسال حاتمیکیا با «به وقت شام»ش نه ۵ دقیقه که در اغلب دقایق فیلمش، قدرت و استعداد تکنیکی خود را نشان داده است. فیلمی که در آن اتفاقاتی را میبینید که قطعا باورتان نخواهد شد، چنین چشمنوازیهایی در سینمای ایران رخ میدهد. بهخصوص وقتی متوجه شوید این فیلم کاملا در ایران به این شکل درآمده و به قول خود فیلمساز «یک دلار هم برایش خرج نشده است»
امسال قطعا نمیشود از این فیلم گذشت و داوران هم بهانهی ۵ دقیقهای ندارند. از حالا میتوان «به وقت شام» را دستکم در ۵-۶ بخش جشن اختتامیه در میان کاندیداها دید.
اما وقتی فیلمی امضای حاتمیکیا را پای خود دارد، نمیتوان سطح توقع خود را پایین آورد. حاتمیکیا در «به وقت شام» دیگر شعارهای درشت «بادیگارد» را نمیدهد. تلاش نمیکند حرفهایش را به طور واضح به گوش مخاطب برساند. اتفاقا اینجا سکوتها بیشتر از شعارها حرف میزنند. اما از آن دیالوگهای مهم و «سیلی»وار که بعضی وقتها حتی از فیلم به بیرون پرتت میکند خبری نیست. از آن جملههای «آفاق و انفسی» حاتمیکیا کمتر میشنویم.
فیلم حاتمیکیا اینبار هم قهرمان دارد و چه خوب که در دوران سینمای سوسول ما، هنوز برخی فیلمسازان قهرمانسازی برای مردم را ادامه میدهند و نمیگذارند، بیشتر از این در فیلمهای بیسر و ته، ضدداستان و ضدقهرمان جشنوارهپسند غرق شویم. قهرمان فیلم اینبار از نسل خود ماست. پدر، ردای قهرمانی را به پسر میسپارد و پسر هم کارش را تام و تمام انجام میدهد، اما خط سیر قهرمانسازی از آن «علی» اول فیلم تا انتها چندان منطقی نیست. نمیشود بیشتر توضیح داد چون داستان لو میرود.
شاید لازم باشد چند بار دیگر هم «به وقت شام» را ببینیم. اما آنچه در نگاه اول به چشم میخورد و اتفاقا یقهی تماشاگر را میگیرد، تکنیک بالا و قدرتمند فیلم است. آنقدر قدرتمند که از داستان هم سبقت میگیرد و اگر نگوییم تمام، اغلب جذابیت فیلم را به سمت خود میبرد. شاید «چ» فیلمی باشد که بتوان در آن هم قصهی پرکشش را دنبال کرد و هم از تکنیکهای آقای «سرباز نظام» بیشتر لذت برد، اما بههرحال، حاتمیکیا با «به وقتشام» همچنان برای سیمرغها خط و نشان میکشد. نگارنده هم منتقد حاتمیکیا نیست، دلش نمیخواهد «ابراهیم» سینمای انقلاب حتی چند درصد هم از اوجش پایینتر باشد.
نویسنده: مهدی رجبی